English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (676 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
task component U بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
task unit U نیروی واگذار کننده ماموریت دریایی یکان یا بخشی ازگروه ماموریت دریایی که زیر امر فرمانده گروه قرارمی گیرد
amphibious task group U گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
party U گروه مخصوص انجام یک ماموریت
tasking U سازمان بندی برای عملیات واگذار کردن ماموریت به یکانها واگذاری ماموریت تعیین ماموریت
carrier company U تیم یا گروه چهار نفرهای که برای ماموریت خارج ازکشور انتخاب می شوند
packets U گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
packet U گروه مشابهی که از نظراموزش و تخصص برای ماموریت معینی انتخاب شده باشند
task group U گروه ماموریت زمینی
task force U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task forces U گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task fleet U ناوگان مامور اجرای عملیات یا ماموریت
task element U یکی از عناصر ناوگان ماموراجرای یک ماموریت
combat duty U ماموریت رزمی
field duty U ماموریت رزمی
mission , oriented U لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت
adds U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
adding U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
add U قرار دادن چیزها کنار هم برای تشکیل یک گروه بزرگتر
aborted U عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborting U عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
aborts U عدم موفقیت درانجام ماموریت انصراف از ماموریت
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
combat team U گروهان مرکب رزمی گروه رزمی پیاده
eisa U گروه تولید کنندگان PC که یک انجمنی برای پیشبرد استاندارد باس تک بیتی تشکیل داده اند که رقیبی برای استاندار باس MAC از IBM است
tour of duty U زمان گردش ماموریت زمان توقف پرسنل در مناطق مختلف ماموریت
groups U گروه رزمی
group U گروه رزمی
joint task force U گروه رزمی مشترک
amphibious task force U گروه رزمی اب خاکی
carrier task force U گروه رزمی هواپیمابر دریایی
mission essential U ضروری برای انجام ماموریت
aircraft mission equipment U وسایل لازم برای انجام ماموریت هواپیما
aircraft role equipment U تجهیزات لازم برای انجام ماموریت هواپیما
beach group U گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups U گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
products U مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
product U مجموعهای از محصولات مختلفساخته شده در یک شرکت که یک گروه را تشکیل می دهند.
beach party U گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
bank U انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه
banks U انتخاب بانک حافظه مخصوص از یک گروه
recovery party U گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
field allowance U فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
civil reserve air fleet U گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
imagery sortie U پرواز مخصوص عکاسی هواپیمای عکاسی ماموریت عکاسی هوایی
framing U یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
quartette U قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
quartets U قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
quartet U قطعه موسیقی مخصوص چهارتن خواننده یا نوازنده گروه چهارتنی که قطعهای رابسرایند.
clean up party U گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
state tiger U در رهگیری هوایی یعنی سوخت کافی برای اجرای ماموریت رهگیری دارم
salvage group U تیم نجات پرسنل و افراد غرق شده گروه مخصوص جمع اوری اقلام بازیافتی
countervailing power U قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
kaldor criterion U ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
helicopter wave U گروه پرواز هلیکوپترها برای یک عملیات
landing group U گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
price line pricing U قیمت گذاری ثابت برای یک گروه کالا
tractor group U گروه ناوچههای اب خاکی مخصوص پیاده کردن نفرات و خودروهای شنی دار اب خاکی
stable U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables U گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
horde U گروه بیشمار گروه
hordes U گروه بیشمار گروه
pit board U تخته برای دادن اطلاعات لازم به راننده معین در گروه کمکی
missions U ماموریت
task U ماموریت
commissioning U :ماموریت
tasks U ماموریت
commissions U :ماموریت
commission U :ماموریت
apostleship U ماموریت
assignments U ماموریت
assignment U ماموریت
errand U ماموریت
errands U ماموریت
mission U ماموریت
duty U ماموریت
critical path analysis U استفاده از بررسیهای هر مرحله بحرانی یک پروژه بزرگ برای کمک به گروه مدیریت
zones U ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
zone U ناحیه یا بخشی از صفحه تصویر که برای چاپ مخصوص بیان شده است
mission type U حاوی ماموریت
fire task U ماموریت اتش
implied task U ماموریت استنتاجی
implied mission U ماموریت استنتاجی
appointment quota U سهمیه ماموریت
primary mission U ماموریت اصلی
sea duty U ماموریت دریایی
mission U وابسته به ماموریت
tours U سیاحت ماموریت
missions U وابسته به ماموریت
permanent oppointment U ماموریت دایمی
fire mission U ماموریت اتش
reinforcing U ماموریت تقویتی
air mission U ماموریت هوایی
mission time U مدت ماموریت
mission objectives U هدفهای ماموریت
abort U انصراف از ماموریت
staff duty U ماموریت ستادی
mission type U متضمن ماموریت
commissioned U ماموریت دار
specified mission U ماموریت تصریحی
functions U ماموریت عمل
end of mission U ماموریت تمام
agencies U گماشتگی ماموریت
agency U گماشتگی ماموریت
agentship U ماموریت پیشکاری
task unit U یگان ماموریت
temporary duty U ماموریت موقت
commissioning U ارتکاب ماموریت
political mission U ماموریت سیاسی
station U محل ماموریت
stations U محل ماموریت
functioned U ماموریت عمل
commission U ارتکاب ماموریت
commission U ماموریت دادن
stationed U محل ماموریت
commission U ماموریت امریه
tour U سیاحت ماموریت
toured U سیاحت ماموریت
commissions U ماموریت امریه
function U ماموریت عمل
commissions U ماموریت دادن
activity U ماموریت عمل
commissions U ارتکاب ماموریت
activities U ماموریت عمل
commissioning U ماموریت امریه
touring U سیاحت ماموریت
commissioning U ماموریت دادن
battery of tests U گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
general support U ماموریت عمل کلی
change of station U تغییر محل ماموریت
postings U تعیین محل ماموریت
duty U ماموریت خدمت نگهبانی
employment schedule U برنامه ماموریت ناو
confidential U دارای ماموریت محرمانه
post- U محل ماموریت موضع
post U محل ماموریت موضع
perdue U ماموریت مخاطره امیز
posts U محل ماموریت موضع
immediate mission U ماموریت فوری هوایی
close support mission U ماموریت پشتیبانی نزدیک
posting U تعیین محل ماموریت
perdu U ماموریت مخاطره امیز
posted U محل ماموریت موضع
short tour U ماموریت کوتاه مدت
surface mission U ماموریت دفاع زمینی
mission request U درخواست اجرای ماموریت هوایی
general support reinforcing U ماموریت عمل کلی تقویتی
specified tasks U ماموریت تصریحی وفایف مصرحه
commissioning U حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
commission U حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
mission essential U حیاتی از نظر انجام ماموریت
abort عدم موفقیت درانجام ماموریت
missions U ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
mission U ماموریت هیئت اعزامی یا تبلیغی
assignment U ماموریت دادن انتقال افهار
to override one's commission U از حدود ماموریت خود تجاوزکردن
assignments U ماموریت دادن انتقال افهار
commissions U حق العمل نمایندگی یا ماموریت دادن
sector U منطقه ماموریت قطاع اتش
sectors U منطقه ماموریت قطاع اتش
air defense sector U منطقه ماموریت پدافند هوایی
utopian socialism U طرفداران مکتبی که هر یک مدینه فاضلهای برای خود تصورمیکردند در این گروه افرادی چون رابرت اون
search mission U ماموریت تجسس زمینی به وسیله هواپیما
joint task force U نیروی ماموریت مشترک ازنیروهای مسلح
shore duty U ماموریت کار در ساحل یاپایگاه خودی
divert U تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
overseas U ماموریت برون مرزی یا خارج از کشور
diverted U تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
diverts U تغییر دادن اماج یا ماموریت یا مقصد
mission U ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
missions U ماموریت جنگی هیئت سیاسی خدمت میسیون
charactristic velocity U مجموع تغییرات سرعت درمسیر یک ماموریت فضایی
departmental LAN U شبکه محلی کوچک برای اتصال گروه افرادی که در سازمان یا اداره یکسان کار می کنند و اجازه میدهد به کاربران تا از فایلها
detail U بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
detailing U بتفصیل گفتن بکار ویژهای گماردن ماموریت دادن
imposition of hands U هنگام دادن ماموریت روحانی بکسی یادعا کردن به وی
navy yard U محوطه مخصوص لنگر اندازی ناوگان
subscribed U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribes U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribing U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
subscribe U افزودن نام به لیست پستی از لیست سرویس ها تا هر پیامی برای گروه دریافت کنید
what luck U در رهگیری هوایی یعنی نتیجه انجام ماموریت چه طور بود
to second somebody U ماموریت کسی را به جای دیگری منتقل کردن [اصطلاح رسمی]
to kiss hands U دست پادشاه بزرگی راهنگام رفتن به ماموریت بعنوان بدرود بوسیدن
numeric U که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
resuming U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resume U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumes U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
resumed U در رهگیری هوایی به معنی اینکه اخرین ماموریت گشتی خود را مجددا اجرا کنید
register U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registering U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
registers U که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص
judy U در رهگیری هوایی علامت اینست که با هواپیمای دشمن درگیر شده ام و در حال انجام ماموریت می باشم
delete U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleting U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes U کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deploys U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploying U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploy U اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1if you have any question please ask us , we are here to help
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com